درخت هستی
نویسنده:
محی الدین ابن عربی
مترجم:
گل بابا سعیدی
امتیاز دهید
ترجمه کتاب "شجرة الکون"
در این کتاب شیخ،مانند دیگر کتبش با بهره گیری از آیات و روایات و برداشت عرفانی از آنها به گونه ای متعالی،داستان هستی از قوس نزول تا قوس صعود را پی گرفته است و نقش انسان کامل را در این حرکت،نشان داده است.
گوشه ای از این کتاب:
«سوگند به عزت بلند و قدرت نیرومند او که مرا آفرید و در دریاهای یگانگیاش عرق کرد و در بیابان ابدیتش سرگردان ساخت.گامی از افقهای ابدیتش چهره مینماید،و به من جان تازه میدهد.زمانی مرا به مواقف قرب خویش نزدیک میکند و با من انس میگیرد.گاهی با حجاب عزتش رخ میپوشاند و مرا به وحشت میاندازد.زمانی با نیایش لطف و مرحمتش با من راز و نیاز میکند و مرا به نشاط و طرب میاندازد،گاهی جامهای عشق خویش را به من مینوشاند و مستم میکند،و هرگاه شیرینی فریاد مستی را حس میکنم با زبان احدیتّش به من میگوید: «لن ترانی» پس از بیم هیبت او آب میشوم و در نگرانی محبتش قطعهقطعه میگردم و از تجّلی عظمت او چون: «خرّ موسی صعقا» بیهوش بر زمین میافتم.چون از مستی وجدم به او بهوش آمدم به من گفته شد:ای عاشق این جمالی است که ما پنهانش کردیم و قامت نیکویی است که آن را پوشیدهایم . . .»
بیشتر
در این کتاب شیخ،مانند دیگر کتبش با بهره گیری از آیات و روایات و برداشت عرفانی از آنها به گونه ای متعالی،داستان هستی از قوس نزول تا قوس صعود را پی گرفته است و نقش انسان کامل را در این حرکت،نشان داده است.
گوشه ای از این کتاب:
«سوگند به عزت بلند و قدرت نیرومند او که مرا آفرید و در دریاهای یگانگیاش عرق کرد و در بیابان ابدیتش سرگردان ساخت.گامی از افقهای ابدیتش چهره مینماید،و به من جان تازه میدهد.زمانی مرا به مواقف قرب خویش نزدیک میکند و با من انس میگیرد.گاهی با حجاب عزتش رخ میپوشاند و مرا به وحشت میاندازد.زمانی با نیایش لطف و مرحمتش با من راز و نیاز میکند و مرا به نشاط و طرب میاندازد،گاهی جامهای عشق خویش را به من مینوشاند و مستم میکند،و هرگاه شیرینی فریاد مستی را حس میکنم با زبان احدیتّش به من میگوید: «لن ترانی» پس از بیم هیبت او آب میشوم و در نگرانی محبتش قطعهقطعه میگردم و از تجّلی عظمت او چون: «خرّ موسی صعقا» بیهوش بر زمین میافتم.چون از مستی وجدم به او بهوش آمدم به من گفته شد:ای عاشق این جمالی است که ما پنهانش کردیم و قامت نیکویی است که آن را پوشیدهایم . . .»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی درخت هستی
برخی ابن عربی را مدح و گروهی ذم عده ای او را تحسین و گروهی تقبیح کرده اند؛ او را گاهی مسلمان و گاهی کافر خوانده اند و در تعدیل و تفسیق و تسنن و تشیع وی حرف و حدیث زیاد بوده است؛ اما باید خود مطالعه کنیم و تامل کنیم تا خدای نکرده قضاوت عجولانه نکنیم وبا یک چشم بر او نظر نیفکنیم.
از ارتیاط دقیق فتوحات با اشعار ابن فارض و با در نظر گرفتن این که محیی الدین عربی استاد ابن فارض مصری در راه و طریق و سلوک بوده است گفتارشان هماهنگ بلکه مشابه و متحد است؛ نتیجه ی سلوک ابن فارض رسیدن به ولای اهل بیت عصمت بوده است و این نتیجه و ثمره را در سلوک و راه محیی الدین می توان مشاهده نمود و همانطور که مرحوم قاضی قدس الله نفسه فرمودند وصول به مقام توحید و سیر صحیح الی الله و عرفان ذات احدیت بدون ولایت امامان شیعه و خلفای به حق علی ابن ابی طالب(ع) و فرزندانش از حضرت فاطمه (س) محال است.
حضرت آقای قاضی می فرمودندمحیی الدین روزی به ابن فارض گفت:«خوب است شما شرحی بر دیوان خود بنویسید! ابن فارض گفت:«حضرت استاد! "فتوحات مکیه " شما شرح دیوان من است.»...(برگرفته از کتاب روح مجرد علامه طهرانی(ره))
از کتاب روضات الجنات به اختصار نقل می کنم:
:«و مشایخ صوفیه ، نماز و عبادات را ترک می نمایند و استدلال می کنند بر آنکه این اعمال واسطه هایی هستند میان پرودگار با بندگانش و میان خداوند با عارفان حجابی نیست و به آیه ی مبارکه قرآن استدلال می کنند که خداوند را عبادت کن تا زمانی که به تو یقین برسد...و از این گفتار پیداست که آنان خود را اکمل انبیا و اوصیا می دانند همانطور که از گفتار محیی الدین عربی مشهود است و بدین علت است که بعضی از مشایخ متاخرین از عرفای ما او را به ممیت الدین(میراننده ی دین) لقب داده اند و پدر مرحوم ما به او لقبی نیکوتر از این داده و او را ماحی الدین(محوکننده و نابودگر دین) ملقب ساخته است.»
با سپاس از دوست گرامی poorfar بابت آپلود کتاب ( درخت هستی ) محی الدین ابن عربی
از سایت محبوبم کتابناک بابت در اختیار گذاشتن کتاب ها و اضافه کردن معلوماتمان بینهایت سپاسگزارم.:x